السَّلامُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ
سلام بر ولىّ خدا و حبیبش
- امام رضا علیه السلام فرمود : « چقدر خوب است صبر و
انتظار فَرَج آیا نشنیدهای فرموده خدای عز و جل را که : « وَ ارتَقِبُوا
إنّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ » ( 194 ) ؛ و چشم به راه باشید که من با شما چشم به
راهم .
« فَانتظرُوا إنّی مَعَکُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ » ( 195 ) ؛
پس انتظار بکشید که من با شما از منتظرانم . بنابراین بر شما باد صبر به
درستی که گشایش پس از ناامیدی میآید ، البته آنان که پیش از شما بودند
صبورتر از شما بودند
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ،
علامه بحرالعلوم به سامرا میرفت،
در راه به مسأله گریه بر امام حسین(ع) – که باعث آمرزش گناهان میشود – فکر
میکرد. عربی بر مرکبی سوار، مقابلش رسید و سلام کرد و پرسید:جناب سید،
شما را متفکر میبینم؟اگر مسأله علمی است بفرمایید، شاید من هم چیزی بگویم.
بحرالعلوم فرمود:در این فکر بودم که چگونه میشود حقتعالی این همه ثواب
به زائران و گریهکنندگان حضرت سیدالشهدا(ع) میدهد؛ مانند آن که:«هر قدمی
که زائر برمیدارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته میشود، و
برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیرهاش آمرزیده میشود؟»
آن
سوار عرب فرمود:تعجب مکن!من برای شما مثل میآورم تا مشکلت حل گردد. سلطانی
در شکارگاه از همراهانش دورافتاده بود. در آن بیابان وارد خیمهای شد و
پیرزنی را با پسرش در گوشه خیمه دید. آنان بزی داشتند که زندگیشان از شیر
آن بز تأمین میشود و غیر از آن چیز دیگری نداشتند. آن پیرزن، بز را برای
سلطان ذبح کرد و طعامی حاضر کرد. او سلطان را نمیشناخت و فقط برای اکرام
مهمان، این عمل را انجام داد. سلطان شب را آنجا ماند و روز بعد در دیدار
عمومی، واقعه دیشب خود را نقل نمود و گفت:من در شکارگاه از غلامان دور
افتادم و در حالی که شدیداً تشنه و گرسنه شده بودم و هوا به شدت گرم بود،
به خیمه آن پیرزن رفتم، او مرا نمیشناخت و در همان حال سرمایه او و پسرش
بزی بود که از شیر آن، زندگی را میگذراندند. آن را کشتند و برای من غذا
آماده کردند. حال در عوض این محبت، به این پیرزن و پسرش چه بدهم و چگونه
تلافی کنم؟
یکی از وزیران گفت:صد گوسفند به او بدهید، دیگری گفت:صد گوسفند و صد اشرفی به او بدهید، دیگری گفت:فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان گفت:هر چه بدهم کم است. اگر سلطنت و تاج و تختم را بدهم، مکافات به
مثل کردهام. چون آنها هر چه داشتند به من دادند، من هم باید هر چه دارم به
آنان بدهم.
حضرت سیدالشهدا(ع) هر چه داشت از مال، اهل و عیال، پسر،
برادر، فرزند و سر و پیکر، همه و همه را در راه خدا داد. حال اگر خداوند بر
زائران و گریه کنندگان آن حضرت، آن همه اجر و پاداش و ثواب بدهد، نباید
تعجب نمود [خدا که نمیتواند خدایی خود را به حسین دهد ]. این را فرمود و از
نظر سید بحرالعلوم غایب شد.
العبقری الحسان، ج ۱، ص ۱۹۹، به نقل از اشک حسینی، سرمایه شیعه، ص ۳۶ و ۳۷
سفارش امام حسن مجتبی علیه السلام به میرزا محمدباقر اصفهانی
🌠میرزا محمدباقر اصفهانی می گوید که شبی در خواب گویا مولایم حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) را دیدم که به من فرمودند:
▫️«روی منبرها به مردم بگویید که توبه کنید و برای فرج حضرت حجت(عج) دعا نمائید و بدانید این دعا مثل نماز میت واجب کفایی نیست بلکه مانند نمازهای یومیه بر تمام مکلفین واجب است.»
📔ملاقات با امام عصر(عج)،ص ۸۷