انتظــــار یعنی....

دوست داری هر روز یه قدم به امام زمانت نزدیک بشی با ما همراه باش*•.¸ ¸.• تقویم روزانه مهدوی *•.¸ ¸.•hh

انتظــــار یعنی....

دوست داری هر روز یه قدم به امام زمانت نزدیک بشی با ما همراه باش*•.¸ ¸.• تقویم روزانه مهدوی *•.¸ ¸.•hh

انتظــــار یعنی....

من غصه ی عاشقی این گونه آغاز میکنم
"گنه کارم" ولی خادم آقا شدن را دوست دارم....

میدونم خیلی فاصله دارم با آقا....میدونم لایق نوشتن برای حضرت نیستم اما وظیفه دونستم که در حد یه فتوشاپیست مبتدی و مطالعاتی که انجام دادم این وبلاگ رو با تمام نواقصش ایجاد کنم بنا به سفارش امام حسین علیه السلام: … مهدی ما در عصر خودش مظلوم است، تا می­توانید دربارهٔ آن حضرت سخن بگویید و قلم­ فرسایی کنید؛

از حضرت علی علیه السلام شنیدم که در مورد امام زمان فرمودند:
«صاحب هذا الامر الشرید الطرید الفرید الوحید»
صاحب این امر شرید (آواره) و طرید (رانده) و فرید (تک) و وحید (تنها) است

کتاب الغیبت (شیخ طوسی)، ص 161.

دوست دارم این وبلاگ یه کتاب بشه، و ابتدای کتاب بنویسم:تقدیم به بقیه الله
استفاده از تصاویر و مطالب کانال حلال حلاله

آخرین نظرات

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار یعنی» ثبت شده است

۰۲
شهریور


چله


آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی در کتاب گران سنگ مکیال المکارم(این کتاب به امر ولی عصر علیه السلام نوشته شده ) در اوقات و حالات تاکید شده برای دعا آورده:

چهل روز مداومت به دعا برای فرج‌
زیرا که مداومت کردن به هر عبادتی تا چهل روز أثر خاص و فواید ویژه‌ای دارد ،
از همین روی ترغیب به آن در أخبار رسیده از امامان معصوم علیهم السلام به طور عموم و خصوص آمده است .


حضرت آیت الله جوادی آملی: «از اول ذیقعده تا دهم ذی حجّه که اربعین موسای کلیم است، این یک فصل مناسبی است؛ بهار این کار است. این اربعین گیری،این چله نشینی همین است...


گرچه اکنون از اوایل ذیقعده گذشته است اما هنوز هم برای شروع دیر نشده است. شاید ساده ترین بهرمندی از این فرصت بی نظیر، چهل روز خواندن دعای فرج با اشک و التماس و حضور قلب باشد.


چهل روز مانده به محرم...


                                            ارباب صدای قدمت می آید...


  • کبوتر حرم
۰۱
شهریور


عرضه اعمال به امام زمان


    در روز دوشنبه و پنج شنبه اعمال این امت بر پیامبر(صلوات الله علیه)   عرضه میشود

   و پس از آن حضرت، بر حضرات ائمه (علیهم سلام) و حضرت ولی عصر   عرضه می گردد.


                                             نجم الثاقب ،باب یازدهم


  • کبوتر حرم
۳۱
مرداد


امام زمان


در مقدمه ی کتاب"کلمة الامام المهدی عج" آیت الله شهید سید حسن شیرازی مینویسد:

در آن زمان که در عراق در زندان بعثی ها به سر می بردم و از شکنجه های وحشیانه آنها در امان نبودم.روزی دست توسل به دامان مولایم حضرت بقیة الله ع زده و از ایشان درخواست نجات و آزادیم را کردم و پیمان بستم که اگر از این زندان آزاد شوم،مجموعه ی فرمایشات ،نامه ها،دعاها،و زیارات حضرت را جمع کنم .

روزها و شبها سپری شد تا بالاخره از زندان آزاد شدم بعد از چند روز یکی از دوستان نزد من آمد و گفت:شخص بزرگواری را در خواب دیدم که به من فرمود:برو به سید حسن شیرازی بگو:

زمان وفای به عهد و پیمانی که با صاحب الزمان عج در تالیف کتاب بسته ای رسیده است.


این در حالی است که آن شخص اصلا از عهد و پیمان من خبر نداشت و من به هیچ کس نگفته بودم.تصمیم گرفتم این کار را شروع کنم و به جمع آوری و تهیه مدارک لازمه ی ان پرداختم.

بعد از انکه بخش عمده ای از کتاب را نوشتم،شبی درخواب دیدم با شکوه و وقار و قدی بلند با صورتی زیبا که لباس سفید رنگی پوشیده بود به سمت من آمد. اول گمان کردم که او حضرت بقیة الله الاعظم ع است به احترام او از جای حرکت کرده و به پیشواز او رفتم،نزدیک او که رسیدم دستش را گرفتم که ببوسم ولی او از من جلو افتاد و دست مرا بوسید .

وقتی دست مرا بوسید یقین کردم که خود حضرت نمیباشد به خاطر همین گفتم:شما کیستید؟

گفت:من از سوی ولی خدا آمده ام

در عالم خواب احساس کردم که او از سوی امام زمان عج آمده تا برای تالیف کتاب از من قدردانی کند.


منبع: تمنای وصال،ص38




  • کبوتر حرم
۲۱
مرداد




شاگرد:استاد،چگونه خواب امام زمان را ببینیم؟؟؟

استاد: شب یک غذای شور بخور،آب نخور و بخواب.

شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.

شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم!‏ خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم،کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم!...!

استاد فرمود
:تشنه آب بودی خواب آب دیدی‏؛‏ تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام زمان(عج) ببینی...!

  • کبوتر حرم
۲۰
مرداد


  • کبوتر حرم
۱۸
مرداد




اگر یک نفر را به او وصل کردی


          برای سپاهش تو سردار یاری

  • کبوتر حرم
۱۷
مرداد



یکی از دانشمندان، آرزوی زیارت حضرت بقیة اللّه ارواحنا فداه را داشت و از عدم موفقیت خود، رنج می برد.

روزی در یکی از این حالات معنوی به او گفته شد: «دیدن امام زمان(ع) برای تو ممکن نیست، مگر آنکه به فلان شهر سفر کنی».


به عشق دیدار حضرت پس از چند روز به آن شهر رسید.در آنجا نیز چله گرفت و به ریاضت مشغول شد. روز سی و هفتم و یا سی و هشتم به او گفتند: «الان حضرت بقیة اللّه ، ارواحنافداه، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمرد قفل سازی نشسته اند، هم اکنون برخیز و به خدمت حضرت شرفیاب شو!»

با اشتیاق ازجا برخاست. به دکان پیرمرد رفت. وقتی رسید دید حضرت ولی عصر(ع) آنجا نشسته اند و با پیرمرد گرم گرفته اند و سخنان محبت آمیز می گویند. همین که سلام کرد، حضرت پاسخ فرمودند و اشاره به سکوت کردند.

در این حال، دید پیرزنی ناتوان و قد خمیده، عصا زنان آمد و با دست لرزان قفلی را نشان داد و گفت: اگر ممکن است برای رضای خدا این قفل را به مبلغ سه شاهی بخرید که من به سه شاهی پول نیاز دارم. پیرمرد قفل را گرفت و نگاه کرد و دید بی عیب و سالم است، گفت: خواهرم! این قفل دو عباسی (هشت شاهی) ارزش دارد؛ زیرا پول کلید آن، بیش از ده دینار نیست، شما اگر ده دینار (دو شاهی) به من بدهید، من کلید این قفل را می سازم و ده شاهی، قیمت آن خواهد بود!

پیرزن گفت: نه، به آن نیازی ندارم، شما این قفل را سه شاهی از من بخرید، شما را دعا می کنم.

پیرمرد با کمال سادگی گفت: خواهرم! تو مسلمانی، من هم که مسلمانم، چرا مال مسلمان را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل اکنون هشت شاهی ارزش دارد، من اگر بخواهم منفعت ببرم، به هفت شاهی می خرم، زیرا در معامله دو عباسی، بیش از یک شاهی منفعت بردن، بی انصافی است. اگر می خواهی بفروشی، من هفت شاهی می خرم و باز تکرار می کنم: قیمت واقعی آن دو عباسی است، چون من کاسب هستم و باید نفعی ببرم، یک شاهی ارزانتر می خرم!

شاید پیرزن باور نمی کرد که این مرد درست می گوید، ناراحت شده بود و با خود می گفت: من خودم می گویم هیچ کس به این مبلغ راضی نشده است، التماس کردم که سه شاهی خریداری کنند، قبول نکردند؛ زیرا مقصود من با ده دینار (دو شاهی) انجام نمی گیرد و سه شاهی پول مورد احتیاج من است.

یرمرد هفت شاهی به آن زن داد و قفل را خرید؛ همین که پیرزن رفت امام(ع) به من فرمودند: «آقای عزیز! دیدی و این منظره را تماشا کردی؟! اینطور شوید تا ما به سراغ شما بیاییم. چله نشینی لازم نیست،

از همه این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کرده ام، زیرا این مرد، دیندار است و خدا را می شناسد، این هم امتحانی که داد. از اول بازار، این پیرزن عرض حاجت کرد و چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه در مقام آن بودند که ارزان بخرند و هیچ کس حتی سه شاهی نیز خریداری نکرد و این پیرمرد به هفت شاهی خرید. هفته ای بر او نمی گذرد، مگر آنکه من به سراغ او می آیم و از او دلجوئی و احوالپرسی می کنم.»


*برگرفته از: محمدرضا باقی اصفهانی، عنایات حضرت مهدی(ع) به علما و طلاب، ص204-202


  • کبوتر حرم
۱۵
مرداد




به صحرا بنگرم صحرا تو بینم      به دریا بنگرم دریا تو بینم

به هرجا بنگرم کوه و در و دشت    نشان روی زیبای تو بینم



  • کبوتر حرم
۱۴
مرداد


*.:。 ✿*゚‘゚・ ولادت حضرت معصومه(سلام الله علیها) مبارک باد *.:。 ✿*゚‘゚・




مرحوم آیت الله سید محمدباقر مجتهد سیستانی (ره) پدر آیت الله سید علی سیستانی تصمیم می گیرد برای تشرّف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زیارت عاشورا بخواند.

در یکی از جمعه های آخر، نوری را از خانه ای نزدیک به مسجد مشاهده می کند.

به سوی خانه می رود می بیند حضرت ولی عصر امام زمان (عج) در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در میان اتاق جنازه ای قرار دارد که پارچه ای سفید روی آن کشیده شده است.

ایشان می گوید هنگامی که وارد شدم اشک می ریختم سلام کردم، حضرت به من فرمود:

«چرا اینگونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! مثل این باشید- اشاره به آن جنازه کردند- تا من بدنبال شما بیایم»

بعد فرمودند: «این بانویی است که در دوره کشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوی- هفت سال از خانه بیرون نیامد تا چشم نامحرم به او نیفتد.»


  • کبوتر حرم
۰۱
مرداد



رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برترین عبادت انتظار فرج است.



  • کبوتر حرم